سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به پسر خود محمد بن حنفیه فرمود : ] پسرکم از درویشى بر تو ترسانم . پس ، از آن به خدا پناه بر که درویشى دین را زیان دارد و خرد را سرگردان کند و دشمنى پدید آرد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :1
کل بازدید :2696
تعداد کل یاداشته ها : 6
103/2/16
8:56 ص

به راستی چرا اینجوریه؟

بعضی وقتها آدم فکر میکنه هیچ چیز سرجای خودش نیست. همه چیز در هم و بر همه .چرا آدمها این جورین؟ چرا آدمها با هم این جوری رفتار میکنن؟ چرا همش فکر میکنی کاش یک جور دیگه بود؟چرا از وضعیت امروزت نا راضی هستی؟ چرا حسرت وضعیت دیروزت رو میخوری در حالی که دیروز از وضعیت موجود ناراضی بودی؟چرا فکر میکنی اینجا نباید باشی؟ چرا فکر میکنی اون یکی اونجا نباید باشه؟ یا حداقل توباید اونجا باشی؟ یا حد اقل حداقل توهم باید اونجا باشی ؟چرا ؟ و تمام لحظات با چرا های مختلف   چرا؟ و براستی آدمها تواین زندگی رو به پیشرفت و در حال توسعه به کجا میرسن؟ به پیشرفت؟ به کمال؟ به همدیگر؟ به اون چیزهاییکه میخواهند؟به چی؟به چه قیمتی؟دقت کردی تو ایام حالا یا حالا ها چقدر میدویم و چقدر میرسیم ؟ از چه راههایی میریم؟ با چه چیزهایی میریم ؟ به راستی چقدر به هدف نزدیک میشیم؟ اصلا هدفی هست؟یا فقط داریم میریم؟ یا اینکه داریم تو سیل رفتنها برده میشیم؟ ویا اینکه ساکنیم و فقط حس میکنیم داریم میریم؟ خیلی وقتها نه وقت داریم ونه حالشو داریم که از خودمون سوال کنیم و به خودمون جواب بدیم فقط میگذریم تا ببینیم بعد چی میشه !!!!